مقدمه:
جوانی یک پدیده درخشان و یک فصل بی بدیل و
بی نظیر از زندگی هر انسانی است. در هر کشوری که به مسئله جوانان و جوان ، درست
رسیدگی بشود، آن کشور در راه پیشرفت، موفقیتهای بزرگی به دست خواهد آورد. جوان به
دو صورت تعریف شده است : تعریف اول این که جوان شخصیتی است دارای سن خاص و حالات
روحی و روانی و نیازهای مخصوص. و تعریف دوم این است که جوان کسی است که به خاطر
تحصیلات و سواد و آشنایی اش با اندیشه های جدید، دارای فکر نو و سؤالات تازه است.
حضور جوانان در جبهه مقاومت ریشه در پایبندی به آرمانهای امام H
دارد .با وجود جوانان انقلابی هیچ آسیبی به اسلام و انقلاب نخواهد رسید و دشمنان
در رسیدن به اهداف شوم خود به طور قطع ناکام میمانند. جوانان کسانی هستند که بر
بستر انقلاب پرورده و تربیت شده اند و انقلاب اول، هر آنچه داشته در وجود آن ها
تثبیت کرده و حالا این نسل ،بنا دارد گام دوم را بردارد.این انقلاب مجدد، نیاز به
جوانان دارد چون جوانان محل بُروز این دو واقعیت هستند: «استقامت» و «قیام» .مقام
معظم رهبری K در مورد
ضرورت و تبین نظریه ی مقاومت فرموده اند:«نظریه ی مقاومت ، یک نظریه ی اصیل
و درست است؛هم در مقام نظر ، هم در مقام عمل ؛معنای نظری این است که شما
جوانهاخیلی خوب میتوانید این نظریه ی مقاومت را تبیین کنید ؛این را که هدف
استکبار سیطره است،هدف استکبار ،سلطه بر ملتهاست. از لحاظ عملی ،جریان مقاومت را
ما حق جوانها میدانیم ، جوانهای سوریه ،عراق ،لبنان ،جوانهایی در مناطق شبهه قاره
و اطراف آنها،جوانهایی هستند که در مقابل آمریکا مقاومت میکنند، تقویت این جریان
ها به معنای تقویت نظریه ی مقاومت است. »(12/08/1397)
مفهوم
شناسی:
جوان:
در
لغت:
برنا . هر چیزی که از عمر آن چندان نگذشته باشد . شاب. مقابل پیر .(لغت
نامه دهخدا،ج5 ،ص7891)
در
اصطلاح:
از جوان تعاریف متفاوت و متعددی
بیان گردیده که اغلب مبنای آن سن و سال و مسائل جمعیت شناختی است و محدوده سن
جوانی از 15 الی24 سال تا 14 الی 40 سال در نقاط مختلف دنیا متفاوت است . اما
تعاریف دیگر که در پاسخ به شرایط متغیر اجتمایی ،سیاسی،اقتصادی بیان شده ، بر پایه
ی جنبه های جامعه شناسی، فرهنگی و...از جوانان بیان گردیده که همه در جای خویش با
اهمیت هستند. اما تعریف نهایی جوان با در نظر گرفتن تمام جوانب عبارتست از این که
جوان فردی است که در یک محدوده سنی مشخص (15-29) قرار دارد و دارای ویژگی های
جسمانی و الگوهای رفتاری معین با خرده فرهنگی خاص میباشد.(سازمان ملی جوانان ،
1379)
اهمیت نسل جوان :
جوان
در هر جامعه و کشوری ،محور حرکت است . اگر حرکت ،انقلابی و قیام سیاسی باشد
،جوانان جلوتر از دیگران در صحنه اند . قشر جوان در هر جامعهاي
به لحاظ برخورداري از توان، انرژي و استعدادهاي فراوان قادر است، نقش تعيين كنندهاي
در آينده آن جامعه داشته باشد و جوانان در هر جامعهاي
سرمايه اصلي آن جامعه محسوب
ميگردند كه ميتوانند
زمينههاي رشد و پيشرفت آن جامعه
را در عرصههاي مختلف علمي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي،
هنري،ورزشي و... فراهم نمايند. در كشور ما نيز نسل جوان، سهم بزرگي از تحولات و
پيشرفت هاي كشور را بر عهده داشته و شاهد حضور جوانان در عرصههاي
مختلف از شكلگيري انقلاب گرفته تا پيروزي آن و پس از
پيروزي انقلاب اسلامي بوده و هستيم. جوانان در رژيم گذشته مورد بيمهري
قرار گرفته و توانمندي ها و توانايي هاي آنان ناديده گرفته ميشد.
خلاقيت، نوآوري و... جايي در رژيم گذشته نداشت، دغدغه اصلي آن رژيم، حاكم ساختن
فرهنگ غربي در كشور و گرايش به غرب تحت لواي رسيدن به تمدن و پيشرفت بود با چنين
تفكري فرهنگ ديني و ملي مورد بي توجهي قرار گرفته و با ارزش ها و باورهاي ديني
مقابله ميشد و تلاش نمودند جوانان را با تشويق به
فساد و مراكز فحشاء و دامن زدن به آن، نسبت به فرهنگ و سرنوشت كشور بيتفاوت
نموده و فكر و خلاقيت را از جوانان گرفته و اين عناصر سازنده كشور را به عناصري بيتأثير
و بيمصرف تبديل سازند. مرحوم امام (قدس سره)
در اين باره فرمودند: «اصل برنامه اين بوده است كه جوانهاي
ما را به فساد بكشند براي اينكه مبادا يك قدرتي در مقابلشان قيام كند... اينها ميخواستند
هر فكري را كه احتمال بدهند كه اين فكر در مقابل آنهاست از بين ببرند... مراكز
فسادي كه سرتاسر مملكت بود جوانها را مشغول
ميكرد به امور شهواني كه به كلي افكار را از
دستشان ميگرفت.»(صحیفۀنور،1379،ج7،ص269)«آنها بنا
داشتند جوان هاي ما را فاسد كنند تا اينكه بي تفاوت بشوند راجع به مسايل خودشان و
هر قضيهاي و هر بلايي سرشان بيايد... اين جوان
ديگر نميتواند فكر بكند به اين كه سر مملكت چه
آمده است.»( صحيفۀنور،1379،ج9، ص138) در چنين شرايطي نهضت اسلامي و آرمان هاي بلند
امام H موجب آگاهي و بيداري جوانان شد، آنان هويت از
دست رفتة خويش را در اين نهضت يافتند و امامH به آنان شخصيت و هويت بخشيد، آنان كه ميديدند
منابع سرشار كشور پيش چشمان ملت توسط اجانب به يغما برده شده و دولتمردان وقت تنها
به فكر عيش و نوش خويش هستند و توجهي به كشور و مردم ندارند، سعادت و رهايي از
چنگال ظلم و بيعدالتي را
در آرمانهاي بلند امام يافتند و نهضت اسلام خواهي و عدالت طلبي امام را با دل و جان
همراهي كردند و به تعبير زيباي شهيد مطهري نداي امام خميني H
از قلب فرهنگ و از اعماق تاريخ و از ژرفاي روح اين ملت بر ميخاست.(مطهري،
مرتضي، پيرامون انقلاب اسلامي، 1398،ص 119 و 120)امروزه فکر استکبار سلطه بر همه
ی عالم است .اگر استکبار بتواند موج عظیم انسانی را از مقابل خود کنار بزند و بر
جهان سلطه داشته باشد به هدفش خواهد رسید . یکی از کارهای اساسی استکبار این است
که نسل جوان را در کشورهای اسلامی و هر کشور اسلامی که بیدارتر است ، بیشتر از
صحنه بیرون کند و میخواهند جوانان از صحنه مقاومت کناره بگیرند تا راحت تر به
چپاول و غارت گری بپردازند .آنها به جوانان به عنوان یک خطر بزرگ نگاه میکنند و
در مقابل این خطر بزرگ تدابیری اندیشیده اند.
مقاومت
جوانان در آیینه ی قرآن:
قرآن دوران
جوانی را دوران قوت و قدرت مینامد:
«اللّهُ
الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْف ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْف قُوَّةً ثُمَّ
جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّة ضَعْفاً وَ شَیْبَةً....خدا همان کسی است که شما را
آفریده در حالی که ضعیف بودید؛ سپس بعد از این ضعف و ناتوانی قوت بخشید، و باز بعد
از قوت، ضعف و پیری قرار داد»(روم /54)، اما قرآن قدرت و قوت را منحصر در جسم
نمی داند بلکه تکامل قدرت را به نیروی
تعقل و ایمان میداند . قرآن کریم به دوره ی حساس جوانی عمر انسان اهمیت ویژه ای
داده و با طرح الگوهایی از جوانان شایسته همانند برخی از پیامبران جوان و یاد آوری
برخی داستانها و نکات اخلاقی و تربیتی ، سیمای جوان شایسته را ترسیم میکند.
1-3مقاومت در مقابل بت پرستی
یکی از
نمونه الگوهای مقاومت در قرآن که نقش کلیدی ایفا کرده است حضرت ابراهیم (ع)
است ؛ حضرت ابراهیم (ع) با شهامت و شجاعت
کامل در مقابل بت پرستان ایستاد و بتها را شکست. خداوند متعال در این باره میفرماید:
« قَالُوا
سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ .... (گروهی) گفتند:
شنیدیم جوانی از (مخالفت با) بتها سخن میگفت که او را ابراهیم میگویند.»
(انبیاء-60) حضرت ابراهیم بت شکن شکسته شدن بت ها را به گردن بت بزرگ انداخت
«قالُوا أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا يا إِبْراهيمُ * قالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُمْ هذا
فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ» (انبیاء 62و63)
سخنان
ابراهيم، بتپرستان را تكان داد، وجدان خفته آنها را بيدار كرد و همچون طوفانى كه
خاكسترهاى فراوان را از روى شعلههاى آتش برگيرد و فروغ آن را آشكار سازد، فطرت
توحيدى آنها را از پشت پردههاى تعصب و جهل و غرور آشكار ساخت. در يك لحظه كوتاه و
زودگذر از اين خواب عميق و مرگ زا بيدار شدند، چنان كه قرآن مىگويد:« آنها به و
جدان و فطرتشان بازگشتند و به خود گفتند حقا كه شما ظالم و ستمگريد» هم به خويشتن
ظلم و ستم كرديد و هم بر جامعهاى كه به آن تعلق داريد و هم به ساحت مقدس پروردگار
بخشنده نعمت ها.
آنها که
ابراهيم را متهم به ظالم بودن كردند، ولى در اينجا دريافتند كه ظالم اصلى و حقيقى
خودشانند. و در واقع تمام مقصود ابراهيم از شكستن بت ها همين بود، هدف شكستن فكر
بتپرستى و روح بتپرستى بود، و گرنه شكستن بت فايدهاى ندارد، بتپرستان لجوج
فورا بزرگتر و بيشتر از آن را مىسازند و به جاى آن مىنهند، همان گونه كه در
تاريخ اقوام نادان و جاهل و متعصب، اين مساله، نمونههاى فراوان دارد. ابراهيم
جوان موفق شد يك مرحله بسيار حساس و ظريف تبليغ خود را كه بيدار ساختن وجدان هاى
خفته است از طريق ايجاد يك طوفان روانى بود اجرا كند. (مكارم شيرازى، 1371 ، ج13،
ص439)
ابراهيم (ع) طبق بعضى از روايات در آن موقع كاملا جوان
بود و احتمالا سنش از 16 سال تجاوز نمىكرد، حضرت در آن موقع ، تمام ويژگي هاى جوانمردان،شجاعت و شهامت و
صراحت و قاطعيت در وجودش جمع بود. (مكارم شيرازى،1371 ، ج13،ص 436) این اسوه مقاومت و شجاعت همیشه سرلوحه جوانان
ما بوده است و به حمد الهی جوانان از جوانمردی ،شجاعت و شهامت و صراحت و قاطعيت
حضرت، درس ها گرفته اند و در جبهه مقاومت اسلامی چه در حیطه نبرد با دشمنان و هم
در حیطه جنگ نرم به موفقیت های خوبی رسیده اند.
2-3 مقاومت دردفاع از ولایت و حق پذیری
حضرت
اسماعیل (ع) به صفت حلیم در قرآن مشهور
است و بنا به قول مفسران استجابت دعای پدر است :« فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ
» (صافّات:101). بسياري از مفسران، اين فرزند را اسماعيل (ع) دانسته
اند(طبرسي،1380ش، ج 8:ص 322؛ طباطبایی،1403ق ،ج 17:ص151؛ فیض کاشانی ،1416ق، ج 4:
ص 276؛ مراغی،1365، ج23: ص 73)
حضرت
اسماعیل جوان با استقامت و مقاومت در مقابل حق سر تعظیم و تسلیم فرود آورد. در
سوره صافات آمده است: «فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی
أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَری .... هنگامی که حضرت
ابراهیم(ع) با حضرت اسماعیل(ع) به مقام سعی رسید، گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو
را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟»(102 صافات). این نظر خواهی شاید برای پي بردن به
ميزان استقامت وي در راه خدا (طبرى،1387ق،ج 23:ص 93) ورود آگاهانه او به اين
مأموريت و بهره مند شدنش از لذت رضا (مکارم شیرازی،1371، ج 19:ص 121)ستايش در
دنيا، و پاداش در آخرت (فخر رازى، بی تا، ج 26 :ص 157) بوده باشد. به هر حال حضرت
اسماعیل (ع) جواب دادند « قالَ یا أَبَتِ
افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرِینَ .... هر چه
دستور داری اجرا کن؛ به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت» (102 صافات) » و این
نشان از نهایت استقامت ایشان در حق پذیری است.
جوانان این
مرزو بوم نیز تسلیم در حق پذیری را از آن الگوی نمونه سرمشق گرفته و اولین حامیان
امام راحل بودند که حق را با جان و دل پذیرا شدند و خود را تسلیم آن پیر جوان دل
کردند و با رژیم ستمشاهی جنگیدند و جان
خود را فدای این آرمان کردند و انقلاب را به پیروزی رساندند و همان جوانان بودند
که دوباره در برابر دسیسه مستکبرین ایستادند و 8 سال در دفاع مقدس حق پذیری و دفاع
از ولایت را اثبات کردند ونگذاشتند لحظه ای امام راحل تنها بماند و یا حرفش روی زمین بماند و حقا که امروز
نیز جوانان مومن و انقلابی حامی ولایت اند و همچون پروانه برگرد آن شمع نورانی میگردند
و ندای جانم فدای رهبر سرمی دهند .
3-3مقاومت در برابر استکبار:
وقتی
فشارها و هجمههای دشمن زیاد میشود و برای ما مشکلات فراوانی میسازد، راه صحیح
در برابر آنان و بهترین عملکرد در برابر آنان را قرآن کریم، مقاومت معرفی میکند. سیره مردان مبارز را اینگونه معرفی میکند که
همیشه در برابر دشمن به دنبال مقاومت بودهاند.
حضرت
داوود عليه السلام، مظهر صبر و مقاومت و الگوى صابران و بردباران تاريخ بیان شده
است. «اِصبِر عَلى ما يَقولونَ واذكُر عَبدَنا داوودَ ذَاالاَيدِ اِنَّهُ اَوّاب».
(سوره ص، آیه 17)
حضرت
داود (ع) با شجاعت و شهامت و تکیه بر ایمان به خدا با ظالمی به نام جالوت که بسیار
قوی بود به مبارزه پرداخت و او را شکست داد..
«فَهَزَمُوهُمْ
بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ
وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ
وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ
الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ(بقره-251)
«پس آنها را به توفیق خداوند شکست دادند، و داود (که یکی از سربازان
طالوت بود) جالوت را کشت، و خدا او را سلطنت و فرمانروایی و حکمت (علوم شریعت و
معارف عقلی) داد و از آنچه میخواست به او آموخت (مانند کتاب زبور، داوری بر طبق
واقع، منطق پرندگان و بافتن زره از آهن). و اگر نبود بازداشتن خداوند برخی مردم را
به وسیله برخی دیگر حتما فساد زمین را فرا میگرفت و لکن خداوند دارای فضل بر همه
جهانیان است.»
خداوند در دوران
مبارزهی پیامبر اسلام نیز همن راهکار را
به رسولش توصیه میفرماید و هشدار میدهد که از مقاومت کردن کوتاه نیایید:
«فَاسْتَقِمْ
کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ
بَصیرٌ.»(هود-112)
همانگونه که به تو
فرمان دادهایم، بر این دین، پایداری کن. کسانى هم که از شرک، توبه کرده و همراه
تو ایمان آوردهاند باید در این مسیر پایدارى کنند. مبادا دست از مقاومت بردارید و
طغیان کنید و از بندگى خدا منحرف شوید، که او به کارهای شما بیناست و در صورت عقبنشینی،
شما را مؤاخذه خواهد کرد.
راز سخن پیامبر که
فرمود « شيبتني هود و أخواتها....سوره هود و مانندهای آن مرا پیر کرد.» (حويزى، 1415 ق، ص334)
نیز
همین دستور به «مقاومت» است. در مقابل، آیات متعددی جامعهی اسلامی را به شدت از
«سازش» منع میکند و «سازشکاران» را توبیخ کرده است.
«قالا
رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنا أَوْ أَنْ یَطْغى، قالَ لا تَخافا
إِنَّنی مَعَکُما أَسْمَعُ وَ أَرى.»(طه-45)
وقتی
خدا به حضرت موسی و هارون (ع) دستور داد به سوى ابر قدرت دوران خود؛ یعنی فرعون
بروند و پیام خدا را با زبان نرم به او ابلاغ کنند، حضرت موسی و هارون به خداوند
عرض کردند: پروردگارا، مىترسیم قبل از آنکه پیام تو را ابلاغ کنیم ما را کیفر
کند یا سر به طغیان بردارد و بیش از پیش بر بنىاسرائیل ستم کند و علیه تو آشفتهگویی
کند. خداوند در پاسخ فرمود: نگران نباشید، من با شما هستم. به همه چیز احاطه دارم.
هر چه گفته شود، میشنوم و هر کاری انجام بگیرد، مىبینم. شما به مصاف فرعون بروید
و از هیچ قدرتی نترسید؛ چون قدرت برتر یعنی خدا، با شماست.
و
وظیفه جوانان این مرزو بوم را در حیطه لزوم ایستادگی در برابر دشمنان و
مستکبرین رهبر عزیزمان گوشزد میفرمایند:
«
و من به شما عرض میکنم که جوانان عزیز! این راه را با قدرت ادامه بدهید، پیش
بروید؛ نه فقط شما [بلکه] همهی جوانان ملّت ایران، همهی دل های پاک و روح های
ناآلوده که میخواهند وظیفهی الهی و انسانی خودشان را انجام بدهند، [اگر] در راه
ایستادگی و مقاومت، در مقابل دشمنانِ دین و بشریّت بِایستند، قطعاً خدای متعال
آنها را حمایت خواهد کرد؛ وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه. همچنان که ما در
این چهل سال به توفیق الهی پیروز شدیم، در آینده، در گام دوّم، در گامهای بعد به
توفیق الهی بر همهی موانع غلبه خواهیم کرد و بر دشمنان پیروز خواهیم شد.۱۳۹۸/۰۷/۲۱
و این ایستادگی را براستی که نه تنها جوانان ایران بلکه جوانان کشورهای
منطقه سرلوحه خود ساخته اند و به حمد الهی هراس هولناکی در دل مستکبرین انداخته
اند.
4-3مقاومت درعفت و پاکدامنی:
از دیگر
حیطه های مقاومتی که قرآن کریم در مورد جوانان معرفی میکند، مقاومت و ایستادگی در برابر هوای نفس و حفظ عفت
و پاکدامنی است. قرآن کریم، حضرت یوسف(ع) را قهرمان پاکی و عفت معرفی میکند که با
وجود مهیا بودن تمام زمینه های انجام گناه، با عفت و پاکدامنی، از وسوسه ی شیطان
به خدا پناه برد و با مقاومت با سربلندی
در آزمایش الهی پیروز شد.
خداوند
متعال در یک سوره ی کامل ماجرای زندگی حضرت یوسف(ع) را بیان میکند و او را جوانی نیکوکار معرفی میکند
و به سبب احسان و نیکوکاری و اخلاق نمونهاش، در زمان جوانی خداوند چشمههای علم و
حکمت خود را بر قلب او جاری میسازد و این وعده را به تمام جوانان میدهد که اگر
یوسف (ع) گونه در زمره «محسنین» قرار
گیرند، پاداششان را دریافت خواهند کرد.«و لما بلغ أشدّه اتیناه حکماً و علماً و
کذلک نجزی المحسنین..... و هنگامی که به سن رشد و کمال جوانی رسید به او حکمت و
علم دادیم و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم. »(یوسف/22)حکمت و علمی که
خداوند به یوسف(ع) داد موهبتی ابتدایی
نبود و دانشی فراتر از علوم اکتسابی و در حقیقت موهبتی است که خداوند به خاطر
اخلاص در توحید ش، به عنوان پاداش به وی داده شد چرا که او از نیکوکاران بود و
جمله ی «کذلک نجزی المحسنین» اشاره به این معنی میکند.و از این جمله همچنین این
معنا مشخص میگردد که خداوند از این علم و حکمت به همه نیکوکاران میدهد، البته هر
کسی به قدر نیکوکاریش.آن علمى كه خدا به
او داده، قطعا ديگر با جهل آميخته نيست. حال هر چه باشد خالص علم است و ديگر
آميخته با هواى نفس و وسوسههاى شيطانى نيست، زيرا ديگر معقول نيست كه مشوب با جهل
و يا هوا و هوس باشد، چون به خدا نسبتش داده و دهنده آن علم و آن حكم را خدا
دانسته، پس مىفهميم آن حكمى را كه خدا بدهد ديگر آميخته با تزلزل و ترديد و شك
نيست، و چيزى را كه او به عنوان علم بدهد جهل نخواهد بود. (طبا طبایی ،ترجمه
الميزان، 1403 ق ،ج11، ص160) علاوه بر نیکوکاری، ویژگی ممتاز این جوان نمونه، عفت
وپاکدامنی و پناه بردن به خدادر مقابل آلودگی نفس بود. یوسف(ع) در صحنه آزمایشی
بسیار سخت و عظیم قرار میگیرد و در بحبوحه جوانی و قدرتمندی میفرماید:…«
معاذ الله انّه ربّی أحسن مثوای إنه لایفلح الظالمون .یعنی پناه بر خدا !او
پروردگار من است، جایگاه مرا نیکو داشته است ، قطعا ستمکاران رستگار نمی شوند.
»(یوسف/23).اين بود احساسات يوسف كه او را به صورت شبحى درآورده بود كه در
وادى آن، غير از محبت الهى چيزى وجود نداشت، محبتى كه انيس دل او گشته بود و او را
از هر چيز ديگرى بى خبر ساخته و به صورتى درآورده بود كه معنايش همان خلوص براى
خداست و ديگر غير خدا كسى از او سهمى نداشت.
انسان،
دارای غریزه ی شهوت است که اوج آن در دوران جوانی است و بزرگ ترین مانع رشد یک
جوان، شهوت پرستی و هوای نفس اوست. شهوت طلبی، وسوسه ی شیطانی است: که انسان را
اسیر خود میکند:
عَبْدُ
الشَّهْوَةِ أَسِيرٌ لَا يُفَكُّ أَسْرُهُ. ) ليثى واسطى، 1376 ؛ ص341(
....و
چه بسا لحظه ای شهوت طلبی، ناراحتی دراز مدت به همراه دارد. علی(ع) میفرمایند:رب
الشهوة الساعة تورث حزناً طویلا.
یوسف کنعان (ع) نیز از نفس اماره
به خدا پناه میبرد.«...إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ
إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ...: نفس (سرکش) بسیار به بدی ها امر مىکند...»
(یوسف/53). حضرت علی(ع) در دعای صباح به خدا پناه میبرد و میفرماید: إِلَهِي
قَلْبِي مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِي مَعْيُوبٌ وَ عَقْلِي مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِي
غَالِبٌ ....خدایا قلبم ] با حجابی از گناه [ پوشیده شده... و هوای نفس بر من چیره
گشته است. ( مجلسی ، 1403ق ، ج84 ، ص341
)
5-3مقاومت در عدالت طلبی و حمایت از مظلوم
از آن جا که
جوان هنوز در نابرابریهای محیط غرق نشده و به آن خو نگرفته و آلوده نشده است، صفت
عدالت طلبی و حمایت از مظلومان در او بیشتر تجلی دارد. قرآن کریم به نمونههایی در
این باره اشاره میکند؛ از جمله این جوانان عدالت طلب و حامی مظلوم، حضرت موسی
(ع) است. در سوره قصص، آیات ۱۵ و ۲۳ تا ۲۸
آمده است که
حضرت موسی (ع) جوانی عدالت طلب و حامی مظلومان بود. و به همین جهت در سرزمین مصر
به حمایت از شخص مظلومی برخاست با وجود اینکه در قصر فرعون پرورش یافته بود، حامی
مستضعفین بود. وی همواره به حمایت از مظلومان و مستضعفان برخاسته و از بنیاسرائیل
در مقابل قبطیان حمایت میکرد. وی در دعوای بین فرد فرعونی و اسرائیلی با حمایت از
فرد بنیاسرائیلی بر اساس حکم الهی با دشمن خدا مبارزه کرد که منجر به کشته شدن
فرد قبطی شد. (حویزی، 1415ق، ج۴،
ص 119). وی هنگام در خطر افتادن، از فرعونیان فرار کرد، و هنگامی که به مدین رسید
و دختران شعیب را دید که نیازمند کمک هستند، از تنها توانایی خویش برای کمک در راه
خدا دریغ نکرد و از خدا طلب یاری نمود (حویزی، 1415ق، ج۴، ص 120-121). وی پس از بازگشت از مدین همچنان به حمایت از بنیاسرائیل
ادامه داده و با استقامت در این مسیر موفق شد، فرعون را شکست داده و بنیاسرائیل
را از دست فرعونیان نجات دهد.
6-3 بصیرت و صبر
از جمله جوانان تاریخ ساز که نقش کلیدی در مقاومت را ایفا کرده است حضرت علی (ع)
است؛ درست است که بنا به مصالحی در قرآن
نامی از حضرت برده نشده است اما حدود 300 آیه در شان ایشان است و یا حضرت مصداق
اتم و اکمل آیه هستند. شخصیت های عظیم تاریخ، غالبا از جوانی، بلکه از دوران
نوجوانی، برخی از خصوصیات را با خود همراه داشتهاند و یا در خود به وجود آوردهاند.
برجستگی انسان های برجسته و بزر گ، معمولا به یک تلاش بلندمدت متکی است و این را
ما در زندگی امیرالمومنین(ع) میبینیم. امیرالمومنین(ع) در دورههای مختلف زندگی خود، چه در دوران
نوجوانی؛ یعنی در اوایل بعثت پیامبر، چه در عنفوان جوانی؛ یعنی آن هنگامی که هجرت
به مدینه اتفاق افتاد – که در آن
وقت علی(ع) جوانی بیست و چند ساله بوده است –
چه در دوران بعد از رحلت پیامبر و چه در دوران آخر عمر؛ یعنی پنج سالی که در اواخر
عمر امیرالمومنین(ع)
حکومت و خلافت را پذیرفت و مسئولیت پیدا کرد، در تمام این مدت،تقرببا
50 سال، خصوصیات بارزی را با خود حمل میکرده است.و آن«بصیرت» و «صبر» بود .از
جمله این موارد «لیلة المبیت»است در آیه ۲۰۷
سوره بقره آمده است: وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ
اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ(و از میان مردم، کسی است که جان خود را برای
طلب خشنودی خداوند میفروشد. خدا بر این بندگان مهربان است.) مفسران شیعه و بسیاری
از مفسران اهل تسنن، نزول این آیه را در شأن حضرت علی(ع) از مسلمات میدانند.
امام
خامنه ای میفرمایند: امیرالمومنین(ع) از اوایل نوجوانی تا هنگام مرگ، دو صفت
«بصیرت» و «صبر» - بیداری و پایداری –
را با خود همراه داشت. او یک لحظه دچار غفلت و کج فهمی و انحراف فکری و بد تشخیص
دادن واقعیتها نشد. وقتی زندگی امیرالمومنین(ع)
را در دوران بیست و سه سالهی پیغمبر نگاه میکنیم این همه حادثه چه در مکه و چه در مدینه آن همه
مصیبت، آن همه تکلیف سنگین و دشوار، آن همه خطر و مهلکه، میبینیم امیرالمومنین
(ع) در این بیست و سه سال این راه دشوار و پرفراز و نشیب را، این راه سنگلاخ را با
چه ابزاری طی کرد؛ با ابزار یقین، ابزار مقاومت. یک جمله از خود امیرالمومنین(ع)
نقل است که خود او از هر راوی و شاهدی صادقتر است، میفرماید: « ولقد کنّا مع
رسولاللّه (ص) نقتل آباءنا وأبناءنا واخواننا وأعمامنا »؛ در کنار پیغمبر، در
میدان های کارزار با پدران و برادران و فرزندان و عموهای خود روبرو میشدیم و بدون
هیچ گونه تردیدی با آنها پیکار میکردیم: «مایزیدنا ذلک الا ایمانا و تسلیما و
مضیا علی اللقم و صبرا علی مضض الالم»؛ این صحنهی دشوار که انسان با خویشاوند خود
در راه خدا سینه به سینه بشود، این صحنهی صبرطلب و مقاومت طلب، نه فقط دل ما را
نمیلرزانید، نه فقط ما را در ادامهی این راه مردد نمیکرد، بلکه ایمان ما را و
تصدیق ما را و تسلیم ما در مقابل خدا را افزایش میداد. «ولقد کان الرجل منا
والاخر من عدونا یتصاولان تصاول الفحلین یتخالسان انفسهما ایهما یسقی صاحبه کأس
المنون فمرة لنا من عدونا و مرة لعدونا منا..... در میدان های جنگ وقتی با حریفان
خود، با دشمنان خود روبرو میشدیم، هیچ فکری جز این نداشتیم که وظیفهی خودمان را
انجام بدهیم و دشمن خدا را به وادی نیستی و هلاکت بکشانیم. »(نهج البلاغه ،صبحی
الصالح،1390، خطبه ی 56، ص 91) .
ویژگی
مهم امامان بحق و هادیان امت در راه خدا، آگاهی و یقین و سپس صبر واستقامت در این راه است. اگر ما زندگی سیاسی
امیرالمومنین (ع) را جمعبندی کنیم، به
همین یقین آگاهانه و صبر میرسیم. پیامبر اكرم(ص) در مورد مقام و منزلت علی(ع)
فرموده : علی مرا حمایت كرد، در حالی كه او دوازده ساله بود. در برابر من علیه
دشمن شمشیر كشید، با این كه شانزده ساله بود و قهرمانان را كشت، در حالی كه نوزده
ساله بود. غمهایم را زدود، با این كه بیست ساله بود و در قلعه خیبر را كند و بلند
كرد، در حالی كه بیست و دو ساله بود و این در حالی بود كه پنجاه مرد نمیتوانستند
آن در را بلند كنند.(مجلسی، بحارالانوار، 1403، ج35، ص8، حدیث11) حماسه بزرگی که
امیرالمؤمنین(ع) در جنگ بدر رقم زد و دو پهلوان نامدار قریش را در جنگ تن به تن
از پا درآورد و از مجموع 70 کشته مشرکان در این نبرد، 36 تن فقط به دست مولای
متقیان از پا درآمدند در سن 24 سالگی آفریده شد. در حماسهآفرینی امام علی(ع) در
جنگ احد ــ که اگر امیرالمؤمنین(ع) نبود، اسلام هم نابود شده بود.درجنگ خندق که
پیغمبر(ص) فرمودند: «ضربة على یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین.ضربه ای که علی
(ع) در روز خندق زد برتر است از عبادت ثقلین.»(الغدیر، علامه امینی، ج6، ص2)
امیرالمؤمنین(ع) که آن حماسه عظیم را آفرید و پهلوان نامدار و مظهر اقتدار شرک و
کفر را از پا درآورد، 27 سال بیشتر نداشت.
امروزه جوانان غیور و مومن و انقلابی نیز
باید با الگوگیری از این قهرمانان قرآنی
باید بر بصیرت و آگاهی خود بیافزایند و عالم به زمان شوند. امام صادق (ع)
میفرمایند :
« العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس....کسی که زمان خودش را بشناسد و بفهمد و
درک کند ، امور مشتبه و گیج کننده به او هجوم نمی آورد .» (اصول کافی ، ج۱، ص 31) و همچنین با شجاعت و شهامت همچون مولی الموحدین امیر المومنین (ع) همچون
دژی مستحکم مدافع ولایت باشند.
نتیجه گیری :
جوانان
در طول تاریخ با توجه به ویژگی های جسمی و روحی که دارند نقش کلیدی در مقاومت در
عرصه های مختلف داشته و دارند؛ قرآن جوانان زیادی را در این عرصه معرفی میکند: از
جمله حضرت ابراهیم بت شکن، حضرت اسماعیل مطیع حق و صبور، حضرت داوود و حضرت یوسف و
حضرت موسی و حضرت علی b جوانان امروز هم
که دارای نیروی عظیم جوانی هستند با استفاده از اعتقادات راسخ و با عنایت به الگوهای قرآنی مقاومت باید با
پدیده های غرب و انحطاط و انحرافات فکری و قصور در انجام وظایف مبارزه کنند و
جامعه را به سمت تعالی و سازندگی سوق داده و میهن اسلامی را به اوج عظمت بکشانند .
امروزه وظیفه جوانان این است که با افکارِ برتر دانستن بیگانه و خود کم بینی که
زمینه ی تسلط دیگران را بر ما فراهم میسازد، با این بیماری روانی مبارزه نموده و با گسترش آثار و افکار والای پیشوایان
دین وتکیه بر دانش خود در این راه پیکار
نمایند و همچون امام علی (ع) مدافع سرسخت ولایت باشند و ان شاءالله پرچم این
انقلاب اسلامی را به دست صاحب الزمان عج
بسپارند و تحت ولای ایشان وارث زمین شدن مستضعفین را نظاره کنند.
فهرست منابع:
قرآن کریم
نهج
البلاغه،محمد دشتی،انتشارات آستان قدس رضوی،چاپ دوازدهم 1390، حکمت 50
1. امینی ،عبد الحسین، الغدیر،دار الکتاب
العربی،بیروت ، چاپ چهارم ، 1397ق، ج6، ص2
2. حویزی، عبدعلى بن جمعه؛ تفسیر نور الثقلین، چاپ
چهارم، ایران ـ قم، اسماعيليان، ۱۴۱۵ق.
3. خمینی، روح الله، صحيفة نور، ج 7، ص 269. - ج9
ص138
4. دهخدا ، علی اکبر ، لغت نامه دهخدا ،زیر نظر دکتر
محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی ،مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ،ج5 ،ص 7891
5. طباطبایی،محمد حسین ،المیزان فی تفسیر القرآن ،
بیروت ،موسسه الاعلمی ، 1403ق ،ج 2 ، ص 453
- ج11 ، ص 160
6. طبرى، محمد بن جرير؛ ترجمة تفسیر طبری، مترجم
حبیب یغمایی،تهران،انتشارات توس، 1356 ش.
7. فیض کاشانی، محسن؛التفسیر الصافی، تهران، مكتبة
الصدر، ۱۴۱۶ ق.
8. ليثى واسطى، على بن محمد، عيون الحكم و المواعظ
(لليثي) - قم، چاپ: اول، 1376 ش.
9. مجلسی،محمد باقر، بحار الانوار، تحقیق :محمد باقر
بهبودی،مؤسسه الوفا ،بیروت ، دوم، 1403ق، ج35، ص8، حدیث 11-ج45،ص34
10.
مراغي، أحمد بن مصطفى؛ تفسير المراغي، بيروت، دار الفكر، 1365.
11.مطهري، مرتضي، پيرامون انقلاب اسلامي،
تهران،انتشارات صدرا، چاپ چهارم، 1368،ص 119 و 120
12. مكارم
شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، 28جلد، دار الكتب الإسلامية - ايران - تهران، چاپ: 10،
1371 ه.ش.
پایگاه های اینتر نتی :
13.سایت رهبری :بیانات، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ
ونشرآثار حضرت ایت الله العظمی خامنه ای (مدظله) khamenei.ir
[1]. نویسنده مسئول: سیده فاطمه قاسمی پور seyede Fatemeh gasemepoo در حال تحصیل سطح سه/ رشته تفسیر و علوم قرآنی/ قم جامعه الزهرا (س)/36636645-09199716298
/ sadatfatemi110@gmail.com
[2]. ناهید موحدی( Nahid Movahhedi/ در
حال تدوین پایان نامه سطح 4/ رشته تفسیر
تطبیقی (Tafsir Tatbigi)/ قم جامعه
الزهرا س/ مدرس حوزه علمیه خواهران قم 09210354502-38865955 / msadegi1@ gmail.com